English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6660 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
erroneous U غلط اشتباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fallible U اشتباه کننده
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
slip U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slips U اشتباه کردن
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
compilation U اشتباه نوشتاری در حین کامپایل
compilations U اشتباه نوشتاری در حین کامپایل
substitution U خطای اسکنر که یک حرف را با حرف دیگر اشتباه کند
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
perfectly U بدون اشتباه یا درست
overseen U در اشتباه
bobble U پی درپی اشتباه کردن
bobble U اشتباه کاری لغزش
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
bobbles U اشتباه کاری لغزش
fumble U اشتباه کردن
fumble U اشتباه
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
blow up U توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-up U توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-ups U توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
unerring U اشتباه نشدنی
unmistakable U خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
unmistakably U خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
bedlam U اشتباه شدید
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
blame U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blames U اشتباه گناه
blaming U اشتباه گناه
error U اشتباه
errors U اشتباه
bungler U اشتباه کار
bunglers U اشتباه کار
gaffe U اشتباه در گفتار یاکردار
gaffes U اشتباه در گفتار یاکردار
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
peccadillo U اشتباه کوچک
peccadilloes U اشتباه کوچک
peccadillos U اشتباه کوچک
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
unequivocal U صریح اشتباه نشدنی
unequivocally U صریح اشتباه نشدنی
goof U اشتباه
goof U اشتباه کردن
goofed U اشتباه
goofed U اشتباه کردن
goofing U اشتباه
goofing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه
goofs U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
miscalculate U اشتباه حساب کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
misprint U اشتباه چاپی
misprints U اشتباه چاپی
confuse U باهم اشتباه کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
misconstrue U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
lap sus U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
snafu U اشتباه
mistakenness U اشتباه
fallacy U اشتباه
fallacies U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
jeofail U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
incorrectness U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mistake U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
mistakes U اشتباه
wrongs U اشتباه
wronging U اشتباه
mistaking U اشتباه
fault U اشتباه
faulted U اشتباه
faults U اشتباه
barratry U اشتباه
discrepancy U اشتباه
wrong U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
errancy U اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
computational U اشتباه در محاسبه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
dead shot U تیر اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
flub U اشتباه احمقانه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
delivery error U اشتباه در تیراندازی
deflection error U اشتباه سمت
deflection error U اشتباه انحراف
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
boo boo U اشتباه کاری
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
mistaken U اشتباه کرده
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
boner U اشتباه مضحک
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
blunderingly U ازروی اشتباه
blooper U اشتباه احمقانه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
absolute error U اشتباه مطلق
unmistakable U خالی از اشتباه
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
you are mistaken U در اشتباه هستید
to set U از اشتباه دراوردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
to make an error U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
typo U اشتباه تایپی
to goof up [American E] U اشتباه کردن
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
systematic error U اشتباه سیستماتیک
syntax error U اشتباه ترکیبی
mistake of law U اشتباه حکمی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistakable U قابل اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
malentendu U اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
mistaken party U اشتباه کننده
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
probable error U اشتباه احتمالی
peccant U اشتباه کار
parachronism U اشتباه تاریخی
miswrite U اشتباه نوشتن
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
typing error U اشتباه تایپی
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
mistakenness U در اشتباه بودن
lapsus linguac U اشتباه لپی
oversights U اشتباه نظری
blunder U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه لپی
blunder U اشتباه کردن
blundered U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه کردن
blundering U اشتباه بزرگ
oversight U اشتباه نظری
miscalculations U محاسبه اشتباه
disabuse U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuses U از اشتباه دراوردن
disabusing U از اشتباه دراوردن
bloomer U اشتباه احمقانه
miscalculation U محاسبه اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
faulted U تقصیر اشتباه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
blunders U اشتباه لپی
inaccuracy U اشتباه غلط
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracies U اشتباه غلط
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
faults U تقصیر اشتباه
blunders U اشتباه بزرگ
mistake U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
fault U تقصیر اشتباه
mistaking U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
you are written U شما اشتباه کردید
goofier U مخبط اشتباه کار
goofiest U مخبط اشتباه کار
you are mistaken U اشتباه کرده اید
goofy U مخبط اشتباه کار
Slip of the tongue (pen). U اشتباه لفظی (نگارشی )
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
slip U اشتباه در نقشه خوانی
bet on the wrong horse <idiom> U قضاوت اشتباه درموردچیزی
huge blunder U اشتباه خیلی بزرگ
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
see the light <idiom> U متوجه اشتباه شدن
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
make up for something <idiom> U جبران خطا یا اشتباه
mix-up <idiom> U اشتباه ،گیج وسردرگمی
horizontal error U اشتباه بردی و سمتی
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
errata sheet U برگ تصحیح اشتباه
misthink U اشتباه فکر کردن
blundered U اشتباه فاحش در شطرنج
gaingiving U سوء تفاهم اشتباه
misstep U قدم اشتباه وغلط
misreport U اشتباه گزارش دادن
gross negligence U اشتباه دقت کلی
blunder U اشتباه فاحش در شطرنج
inerrancy U فاقد غلط و اشتباه
blundering U اشتباه فاحش در شطرنج
blunders U اشتباه فاحش در شطرنج
mistake U درست نفهمیدن اشتباه
sampling error U اشتباه نمونه گیری
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
there is no mistaking U نمیتوان اشتباه کرد
boo boo U دست پاچگی اشتباه
mistakes U درست نفهمیدن اشتباه
propagated error U اشتباه منتشر شده
there is no mistaking U جای اشتباه نیست
wrongheaded U مصر در اشتباه خود
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
recoverable error U اشتباه قابل اصلاح
he makes occasional mistakes U گاه گاهی اشتباه میکند
comparative ve U اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
garble U اشتباه درارسال و دریافت پیام
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
error message U پیام خطا پیغام اشتباه
dispersion error U اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
range probable error U اشتباه احتمالی برد توپ
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
take to task <idiom> U به خاطر اشتباه سرزنش شدن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
show him that it is false U جای اوکنیدکه اشتباه است
Recent search history Forum search
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1i had to see for myself
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
0nest building
0.کفشهایت(لنگه ی چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی
0کفشهایت(لنگه چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی.
0اشتباه فکر میکنید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com